۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

laugh out load

با 4-5 تا از بچه ها جلوی تعاونی نشسته بودیم داشتیم چای می خوردیم. یکی از بچه ها با غرور گفت:
«دقت کردین که الان که این جا نشستیم همه مون دانشجوی فوق ایم؟»
یهو همه ی نگاه ها متوجه من شد، که با مقداری تأسف هم همراه بود! گفتم:
«اگه همه مون دانشجوی فوق نیستیم، حداقل همه مون فوق قبول شدیم!»

پی نوشت: می گن به دنیا بخند تا دنیا بهت بخنده.
راست می گن، چند وقتیه که دارم به دنیا می خندم، ، دنیا هم نا مردی نمی کنه و بد جوری داره بهم می خنده!ا

۱ نظر:

Abbas Mehrabian گفت...

اول که این جا اومده بودیم یه دستبند بهمون داده بودن که روش نوشته بود
I am glad to be grad !
در اون لحظه از این که دانشجوی فوقم پشیمون شدم!

البته بگم، این جا برای دانشجوهای آندرگرد روزهای اول یک سری مراسم در حد مهدکودکهای افغانستان برگزار می شد که بنده شخصاً ترجیح می دادم هر چه سریع تر محل رو ترک کنم!