۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

IT'S DRIVING ME CRAZYYYYYYYYYYYY!

Scenario 1:
I'll pass two remaining courses, they'll let me get the two courses that I've fialed, and my thesis'll be ready in time.
I can move on to "fogh".

Scenario 2:
I won't pass "Signals and Systems", OR they won't let me get those two damned courses.
I have to be here for another semester. Then I have two choices:
I: Apply for master. Go through that hell one more time, spend a lot of money, and hope this time you won't be rejected.
II: "SARBAZI"!

۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

Life was good

I wanna dance to the rhyme of the Smirnoff all night!
Dance, whit closed eyes, without thinkin', without lookin' at anybody, alone, just for me....
Dance...

۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

God damn you Rohani!

صفر؟
صفر؟؟؟

۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

مهندس؟

-ترم 2، 13 واحد افتاده داشتم (از 18 واحد)، و معدلم شد 7.56.

-ترم 2 جاوا رو -0- شدم (چون روز امتحان پایان ترم حوصله نداشتم برم امتحان بدم).

-ترم 3 جاوا رو با 17 پاس کردم، بدون این که تو کل این دو ترم رامتین خسروی رو از نزدیک دیده باشم.

-ریاضی 2 رو 2 بار پاس کردم (منظورم این نیست که 1 بار افتادم و 1 بار پاس کردم، واقعا دو بار پاس کردم).

-بعد از این که آزمایشگاه سیستم عامل رو پاس کردم فهمیدم که این درس مال نرم‌افزاری‌ها است، نه ITها.

-3 ساله که هیچ تمرینی ننوشتم (حتی کپ هم نزدم).

-یه هفته بعد از این که استاد درس سیگنال بهم گفت که درس رو پاس شدم، نمره‌ی 7 برام تو edu رد شد، و چون ترمیم تموم شده بود، 2 ماه دنبالش دویدم تا بالاخره درس رو برام گرفتن.

-تنها کسی هستم که به قولش عمل کرد و برای admission گرفتن به بچه‌ها شام داد، و همچنین تنها کسی هستنم که ایران موندنی شدم.

-ترم آخر، امتحان پایان ترم DB رو ندادم، چون فکر می‌کردم که 2 بعد از ظهره، ولی 9 صبح بود، و دارم فارغ‌التحصیل نمی‌شم.

پ.ن. هر جا که دلتون خواست می‌تونین تو متن علامت تعجب بذارین.